رشته مهندسي آب و خاك از جمله رشته هاي بسيار كاربردي در فنون علمي و مهارتهاي روزمره زندگي ما انسانها به شمار مي رود كه متاسفانه بسياري از دانشجويان و حتي مردم ما از وجود و بهره هاي علمي چنين رشته مفيد دانشگاهي بي اطلاع هستند.
تا قبل از سال 1385 چنين رشته تكاملي وجود نداشته و هر رشته مهندسي آب و مهندسي خاك در ارشد دانشگاه ها جداگانه تدريس و برگزار مي شده اند.
در سال 1386 محققين و نوآوران كشور ما رشته ادغامي اين 2 رشته را با نام مهندسي آب و خاك وارد عرصه رشته هاي مهم دانشگاهي ما كردند و باعث خدمتي بزرگ در زندگي ما كردند.
من خودم دانشجوي ورودي بهمن ماه 1387 رشته مهندسي آب و خاك دانشگاه پيام نور ياسوج هستم و خيلي برام اين رشته جالب و مفيد واقع شده.
.
.
● تعریف محیط زیست
برای این واژه دو نگرش ایجاد شده است: یک نگرش این است که عنوان محیط زیست از دو کلمه محیط و زیست ترکیب یافته است که در فارسی به معنای جایگاه و محل زندگی است. این عنوان از نظر لغت مواردی هم چون آلودگی هوا، راه های جلوگیری از تخریب طبیعت و... را شامل نمی شود، اما امروزه مفاهیم گوناگون را از آن ارایه می نمایند مثل آب و هوا، جنگل، کوه، حقوق حیوانات و پرندگان، راه های جلوگیری از آلودگی هوا، راه های مبارزه با عوامل مخرب طبیعت و ... محیط زیست در اصطلاح به کلیه عوامل تهدید کننده یا بهبود بخش محیط زندگی اتلاق می شود
.
اما نگرش بعدی بیانگر این است که چیزی به نام محیط وجود ندارد و این واژه یک معنای نسبی به مفهوم پیرامون دارد، همان طور که از مشتقات واژه با مراجعه به کتاب لغت پیدا است، این واژه یک معنای نسبی به مفهوم پیرامون دارد یعنی چیزی که توسط پیرامون خود محاط شده است. موردی که در این جا مهم قلمداد می شود این است که بدانیم، منظور ما از محیط زیست کدام موجود است این موضوع اهمیت دارد زیرا آن چه وضعیت یک محل را برای زیست یک نوع موجود زنده بهبود می بخشد می توان محیط زیست یک موجود دیگر را تباه کند.حال در مجموع باید گفت: محیط زیست عبارت است از آن چه که فرآیند زیستن را احاطه کرده، آن را در خود فرو گرفته و با آن در کنش متقابل قرار دارد. با توجه به این تعریف آیا می توان مرزهای مشخصی برای محیط زیست تعیین نمود آیا فرایند حیات بدون استفاده از هوا و خاک میسر است آیا بدون بهره برداری منطقی از خاک، می توان مواد غذایی تولید نمود و امکان تغذیه سالم جمعیت رو به تزاید را فراهم ساخت؟
بدین ترتیب مشاهده می شود که محیط زیست همه چیز را در بر می گیرد. هم انسان و هم طبیعت و هم رابطه این دو را شامل می شود. در کلیه فعالیت های بشر تاثیر داشته و نیز از آن متاثر می شود.محیط یک موجود زنده عبارت است از فضایی که موجود زنده را احاطه کرده و از طریق روابط متقابل گوناگون با آن در تماس قرار دارد. به بیان دیگر، محیط را می توان مجموعه عوامل جاندار و بی جانی دانست که، در یک فضای مشخص و در زمانی معین موجود زنده را تحت تاثیر خود قرار می دهند.
البته پدیده های غیر زنده نیز می توانند دارای محیط باشند، لیکن فاقد محیط زیست اند ،به عنوان مثال سنگ مادر تحت تاثیر عوامل محیطی (تخریب فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیک) به خاک مبدل می شود
.
در صورتی که موجود زنده از مکانی به مکان دیگر تغییر وضعیت دهد، محیط آن موجود تغییر می یابد مانند حرکت از محیط خانه به خیابان، محیط پارک، محیط اداره. لیکن کلیه این حرکت ها و جابجایی ها در محدوده محیط زیست صورت می گیرند، زیرا مفهوم محیط زیست، چه از نظر لغوی و چه از لحاظ واقعیت آن، در بر گیرنده کل فضای حیاتی کره خاکی می باشد. به بیان دیگر این محیط زیست است که، در درون خود محیط های گوناگون را جای داده است.
● انواع محیط زیست
با توجه به سیمای متنوع سطح کره خاکی و نیز طیف وسیع مسائل زیست محیطی، بایستی سعی گردد، تا تعاریفی کاربردی برای محیط زیست ارائه شوند. بدین منظور می توان، آن چه را که ما را احاطه کرده، بر ما تاثیر می گذارد و از ما تاثیر می پذیرد، بر سه بخش کلی تقسیم نمود:
۱) محیط طبیعی
۲) محیط اجتماعی
۳) محیط مصنوع
در حالی که در تقسیم بندی های تئوریک مانند آن چه در بالا آمده سعی در تفکیک محیط زیست در بخش های مختلف (ولی همگن و متجانس) می شود، در عمل تفکیک این محیط ها از یکدیگر غیر ممکن است.
● محیط طبیعی
محیط طبیعی به آن بخش از محیط زیست اتلاق می شود که، ساخته دست انسان نباشد. این بخش از محیط زیست، هر چند به صور گوناگون مورد دستکاری انسان قرار گرفته، ماهیت اصلی خود را هم چنان حفظ نموده است کوهها، دریاها، دشت ها، جنگل ها و مراتع طبیعی جملگی در زمره محیط طبیعی به حساب می آیند.
در جهان امروز طبیعت بکر و دست نخورده به ندرت یافت می شود. به خصوص در کشور ما، که کشوری در حال صنعتی شدن است. هر روز فضاهای طبیعی وسیعی زیر پوشش فضاهای مسکونی، تجاری، صنعتی، خدماتی مدفون می شود. بخشی دیگر از محیط طبیعی نیز در نتیجه استفاده های بی رویه و غیر اصولی از جنگل ها، مراتع، اراضی زراعی، بهره برداری از معادن تخریب شده، ارزش حیاتی خود را از دست می دهند.
● محیط اجتماعی
کلیه کسانی که با آنان به نحوی در تماس هستیم، از خانواده گرفته تا همسایگان، فروشنده سر گذر، همکاران اداری، راننده تاکسی و خلاصه کسانی که بر ما تاثیر می گذارند و ما را تحت تاثیر قرار می دهند، تشکیل دهنده محیط اجتماعی ما می باشند.در این رابطه نه تنها افراد بلکه کلیه سازمان ها و نهادهای اجتماعی نیز، بخشی از محیط اجتماعی ما را تشکیل می دهند.
در این رساله بیشتر سعی می شود گفته شود که در کشورهای جهان سوم از جمله ایران مسائل زیست محیطی بیش از آن چه که جنبه فنی داشته باشند، از محتوایی اجتماعی فرهنگی برخوردارند. قبول بی چون و چرای روش های معماری شهرسازی، رشد صنعتی، تجارت و بالاخره الگوهای مصرفی کشورهای از نظر تکنولوژیک پیشرفته، تشکیل دهنده بنیادی ترین مسائل زیست محیطی ما می باشند و این همه تا بدان حد در فرهنگ ما رسوخ کرده که به تدریج، این اعمال را محصول تفکرات خود می پنداریم. بنابراین، هدف نهایی حفاظت محیط زیست در رابطه با محیط اجتماعی، توسعه و افزایش آگاهی های زیست محیطی در سطح جامعه و نیز تقویت دانش زیست محیطی در سطوح مختلف اجرایی می باشد. هرگاه جامعه به قدرت، استعدادها و توانایی های واقعی خود پی ببرد و این توانایی ها را با آگاهی زیست محیطی در جهت استفاده از منابع انسانی و طبیعی خود به کار گیرد، می توان انتظار جامعه و سرزمینی مستقل، متکی به خود و سرافرازی را داشت.
● محیط مصنوع
محیط مصنوع عبارت است از آنچه که به دست بشر ساخته و پرداخته شده است. این بخش از محیط زیست را می توان محیط زائیده تفکر و تمدن نیز نامید. زیرا هر نوع دستکاری بشر در طبیعت حال چه به صورت تخریب و یا سازندگی، چه به صورت اراضی زراعی و یا مجتمع های صنعتی زاده تفکر انسان است. تفکری که خود در یک نظام فرهنگی خاص شکل گرفته و ریشه در فرهنگ، فلسفه و تمدن چندین و چند هزار ساله یک جامعه یا محیط اجتماعی یک سرزمین دارد. پس آن چه که بشر می سازد، تجلی عینی مادی تفکرات اوست. بر مبنای تعریف فوق شهرها، روستاها، بنادر، فرودگاهها، جاده ها، و غیره جملگی در زمره محیط مصنوع یا انسان ساخت به شمار می آیند.
بر پایه همین روش، به عنوان مثال می توان از طریق آراستگی و یا پاکیزگی محیط مصنوع به فرهنگ زیست محیطی شهرنشینان پی برد.
پس بنا بر آن چه گفته شد، باید گفت که محیط زیست دارای بخش های گوناگونی است. کلا می توان گفت که موضوع های مورد توجه اخلاق محیط زیست عبارتند از جهان طبیعت، آن چه در طبیعت در خور ارزشند، این که پذیرفتن ارزش برای طبیعت بایستی رفتار انسان را تنظیم کند. بنابراین وظیفه اخلاق محیط زیست، تا آن جا که به این ترتیب معلوم شد، ایجاد اصولی است که بر روابط انسان با طبیعت حاکم باشد یعنی مسئولیت های انسان برای ممانعت از آسیب، حفاظت در مقابل آسیب.
● بخش های محیط زیست
حال می توان فهرستی از مسائل زیست محیطی را که مربوط به بخش های مذکور در ذیل است نام برد:
۱) بخش انسانی: که شامل آیندگان، کودکان، کهن سالان، دیوانگان، معلولین که فقط زندگی نباتی دارند، جنین انسان و غیر آن می باشد.
۲) بخش جانوری: که شامل جانوران باشعور و جانوران فاقد شعور می باشد.
۳) بخش غیر جانوری: که شامل گیاهان از همه نوع، دست کارها از جمله آثار هنری، اشیاء غیر زنده که دارای ساختار هستند مثل رودخانه، سنگ.
۴) هر گروهی که آمیخته از همه نوع هستند مثل خانواده، اکوسیستم ها، چشم اندازها، دهکده، محل پرورش حیوانات، شهرها.
۵) موضوعات متفرقه شامل خود، خدا، جهان هم می شود.
▪ تذکر: باید خاطر نشان کرد، در این رساله سعی می شود که منظور اصلی، فراخور محیط زیست داده شود. که پیوسته باید تاکید کنیم که این رساله درباره محیط زیست گرایی است نه راجع به زیست بوم گرایی این تاکید به این دلیل است که بیشتر آدم ها محیط زیست گرایی را که یک رهیافت مدیریتی به محیط زیست در چارچوب عملکردهای کنونی سیاسی و اقتصادی می دانند، با سیاست مورد نظر یکی می گیرند. زیست بوم گرایان و محیط زیست گرایان هر دو با مشاهده تباهی زیست محیطی به عمل برانگیخته می شوند، اما استراتژی های آن ها برای ترمیم این تباهی بسیار با هم تفاوت دارند. محیط زیست گرایان ضرورتا هوادار نظر محدودیت های رشد نیستند و لغو صنعت گرایی را معمولا دنبال نمی کنند و از ارزش ذاتی محیط غیر انسانی دفاع می کنند. بیشتر محیط زیست گرایان بر این باورند که تکنولوژی مسائل زاییده خود را می تواند حل کند و هر گونه پیشنهادی را که می گوید: تنها زندگی قناعت مندانه می تواند بقای دیرپای بشر را تضمین کند، احتمالا نابخردانه می انگارند.
● سیر تحولات روابط انسان و طبیعت
اگر بحث محیط زیست دست کم به معنای امروزی آن، یک بحث نو و تازه است، اما اگر بخواهیم به صورت دقیق تاریخچه ای از محیط زیست بیان کنیم، باید به گذشته های بسیار دور برگردیم و شاید بتوان گفت که تاریخ محیط زیست را باید با تاریخ زندگی انسان بر روی کره زمین مطالعه کنیم.سه مرحله را شامل می شود این سه مرحله عبارتند از:
- دوران تسلط طبیعت بر انسان ( انسان پیش از عصر نوسنگی ).
- دوران تسلط انسان بر طبیعت.
- دوران همگرایی و تعامل انسان و طبیعت.
۱) انسان مقهور طبیعت
انسان اولیه بدون ابزار شکار در مقابل حیوانات عظیم الجثه کاملا ناتوان بود، از این رو غذای خود را نه از طریق شکار، بلکه از طریق جمع آوری میوه و صید جانوران کوچک تامین می نمود. در این زمان انسان هنوز در بطن طبیعت می زیست و نحوه زندگی و تاثیرگذاری او بر محیط با سایر جانوران چندان تفاوتی نداشت. به دیگر بیان دخالت های انسان در طبیعت از محدوده تاثیر قدرت ترمیم پذیری طبیعت فراتر نمی رفت و لذا هر خلایی که در نتیجه برداشت های او از طبیعت پدید می آمد، به زودی در نتیجه عملکرد نیروهای طبیعی رفع می شد.
این دوره در بر گیرنده عصری است که در آن بشر کاملا مقهور طبیعت بوده و قادر نبوده است دخل و تصرفی در طبیعت انجام دهد، این دوره که با پیدایش و آفرینش انسان شروع می شود خود به چند مرحله تقسیم می شود مانند مرحله غارنشینی، مرحله روستا نشینی، مرحله ایجاد شهرهای کوچک و بزرگ و مرحله به وجود آمدن تمدن های نخستین. گرچه مرحله اخیر با ایجاد کارابزارهای پیشرفته تر نسبت به قبل هم زمان بوده است و در نتیجه با تصرفات بیشتری در طبیعت همراه بوده است، اما این تصرفات به تخریب محیط زیست منجر نشد. به بیان دیگر، می توان گفت، اگر در این دوره بشر تصرفی جزیی هم در محیط زیست داشته است، این تصرف برای محیط زیست ضرری نداشته و طبیعت به راحتی این تصرفات را تحمل، جبران و بازسازی کرده است به طوری که می توان گفت، در این دوره محیط زیست به صورت بکر و دست نخورده باقی مانده بود.
۲) تسلط انسان بر طبیعت
در مقایسه با دوره اول، این دوره از زندگی انسان را شاید بتوان دوران غلبه بر تسلط انسان بر محیط زیست دانست، حدود یک قرن پیش گویا انسان به اسرار طبیعت دست یافت. و هر روز با اختراع و اکتشافی جدید راه های مهار طبیعت و غلبه بر آن را آموخت. این دوره عصر ایجاد تمدن های صنعتی است، با دست یابی بشر به صنعت ماشینی و به وجود آوردن کارخانه های کوچک و بزرگ، رابطه خود را با طبیعت متحول کرد به این صورت که برای افزایش تولید، منابع بیشتری را مورد بهره برداری قرار داد و در نتیجه صدمات بیشتری به طبیعت وارد کرد و در اثر این امر، طبیعت رو به تخریب و نابودی گذاشت. در این دوره بشر مقهور طبیعت این امکان را یافت که با تصرفات بی رویه تعامل اکولوژیک طبیعت را بر هم زده و علاوه بر تخریب محیط زیست، آلودگی آن را موجب شد.رفتار او در این دوره به گونه ای بود که انسان فکر می کرد که مالک زمین است، نه ساکن آن لذا پیشرفت خود را، پیروزی بر جهان به حساب آورد طوری که این پیروزی تخریب بخش هایی از محیط زیست، طبیعت را در پی داشته است.
شدت این تخریب و آلودگی زیست محیطی برای طبیعت غیر قابل تحمل، غیر قابل جبران و غیر قابل بازسازی بود انواع آلودگی های آب، خاک، هوا، صوت، شیمیایی، هسته ای، دریایی، آثار زیانباری را بر انسان و محیط زیست داشته است، به صورتی که در طی سال های اخیر به صورت برهانی بزرگ در آمد و زنگ خطر را به صدا در آورد مروری بر حوادث یک قرن اخیر عمق این فاجعه را بیشتر نمایان می کند، اگر چه دسترسی انسان ها به تکنولوژی های پیشرفته، زندگی را برای انسان ها راحت تر کرده است اما استفاده نابجا و بی رویه از آن، عوارض مرگباری را نیز در پی داشته است کشف بسیاری از عناصر جدید برای مبارزه با بیماری ها و آفات، باعث ورود آن ها به چرخه غذایی انسان نیز شده است و خود باعث به وجود آمدن بیماری ها و عوارض ناشناخته شده است برای مثال اثر بعضی از آفت کش هاهم چون د. د. ت و آلدرین تا ۱۵ سال در محیط پایداری می ماند که همین امر باعث می شود به تدریج این عناصر وارد چرخه غذایی انسان شوند.
در این دوره، کشف و استخراج بی رویه منابع طبیعی، هم چون انرژی های فسیلی، علاوه بر این که حقوق نسل های آینده را به مخاطره انداخت، باعث آلودگی فراوان آب، خاک، هوا و دریا شد ورود گاز کربنیک یا دی اکسید کربنیک، منو اکسید کربن، در اثر سوخت های فسیلی به محیط زیست، ریزش بیش از پیش فضولات کارخانه ها و سموم مختلف در رودخانه ها، غرق نفت کش های غول پیکر و وارد شدن مواد نفتی و آلاینده های دیگر به دریا، سوانح و رخدادهای هسته ای ، جنگ های اتمی، سوانح شیمیایی، استفاده از سلاح های شیمیایی در جنگ ها، استفاده از محیط زیست به عنوان ابزار جنگی، گرم شده کره زمین، تخریب لایه ازن، تغییرات آب و هوایی، باران های اسیدی، انفجار جمعیت، نابودی جنگل ها و گونه های نادر گیاهی و جانوری. همه و همه به یک فاجعه زیست محیطی بدل شد که آینده تنها کره مسکون را در هاله ای از ابهام فرو برده است.
۳) دوره آگاهی، تعامل و همزیستی
این دوره، عصر همزیستی، طبیعت است، گسترش آلودگی های زیست محیطی موجب شد که در برخی از کشورهای پیشرفته و صنعتی و سپس در سطح جهانی اتفاقاتی برای جلوگیری از محیط زیست صورت گیردکه بر این اساس دهه های ۱۹۶۰ را باید دوره بیداری و آگاهی در زمینه محیط زیست دانست. اما از این دوره بشر به علایم تهدید کننده ای که حیات را در این سیاره به خطر انداخته بود، پی برد و دریافت که برای نابودی حیات و زندگی در کره زمین، دیگر احتیاجی به برخوردهای نظامی و به کارگیری سلاح های مخرب غیر متعارف که آثار تخریبی گسترده دارند، نیست. بلکه اگر شیوه زندگی و روش های تولید و مصرف را تغییر ندهند، به همان اندازه یا بیشتر، نابودی را به دنبال خواهد داشت. با توجه به موارد فوق، علاوه بر اتفاقاتی که دولت ها به تنهایی در جلوگیری از گسترش بحران انجام دادند، به همکاری های گسترده بین المللی نیز روی آوردند همین طور جنبش های مردمی و سازمان های غیر دولتی نیز در کشورهای غربی فعال شدند و زنگ خطر از بین رفتن محیط زیست را در دنیا را به صدا در آوردند.اقبال مردم به این گروهها و سازمان ها باعث شد تا آن ها جایگاه ویژه ای را در جوامع خود به دست آورند به نحوی که بعضی از این گروهها و احزاب تحت عنوان صلح سبز امروزه از قدرتمندترین گروههای اجتماعی و سیاسی محسوب می شوند. توجه به محیط زیست در این دوران به حدی رسید که فقط در سال ۱۹۷۲ حدود سیصد کتاب در مورد محیط زیست در آمریکا نوشته شد.
بدین ترتیب، از چند سال پیش فکر ایجاد رابطه جدیدی با طبیعت در افکار نضج گرفت، پایه این فکر، این است که مواهب طبیعی مورد استفاده بشر پایان ناپذیر نیست و علاوه بر این، ضایعاتی که بهره برداری بی رویه از طبیعت به آن وارد می کند می تواند حیات نسل حاضر و نسل های بعدی را در معرض خطر قرار دهد. بنابراین، اگر از طبیعت بهره برداری می کنیم، این بهره برداری از آن باید به گونه ای باشد که باعث از میان رفتن این مواهب نشده، و ضامن حفظ آن برای نسل های آینده شود.
بدین ترتیب امروزه می توان موضوع محیط زیست را به عنوان یکی از با اهمیت ترین مباحث دانست که عدم توجه به آن آینده ای اسف بار برای منابع طبیعی رقم خواهد زد.
محیط انسانی مرکب از انسانها، جامعه انسانی، و محیط شهری و مصنوعات بشری است.پیش از مباحث اختصاصی محیط انسانی، لازم است رابطه انسان را با جهان مادی پیرامونش به طور کلی مورد توجه قرار دهیم. رابطه انسان با جهان مادی، جنبههای مشترک رابطه انسان با محیط طبیعی و محیط انسانی را در بر میگیرد.
یادآوری میکنیم که رابطه انسان با جهان مادی، از رابطه با خدا و خود تأثیر میپذیرد و به ویژه از رابطه معرفتی انسان با خود و خدا بسیار متأثر میشود و در عین حال بر این دو رابطه اثر میگذارد. ضمنا باید در نظر داشت که این رابطه نیز مانند دیگر روابط انسان، تحت تأثیر گرایشهای مختلف غریزی و فطری است.
.
.
ارائه شده توسط محمد صالحياني مطلق دانشجوي رشته مهندسي آب و خاك پيام نور ياسوج
نظرات شما عزیزان: